سفارش تبلیغ
صبا ویژن

☼♀هرچی عشقم بکشه♀☼

 

یه روز بهم گفت : می خوام باهات دوست باشم . . .

آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام . . .

بهش لبخند زدم و گفتم : آره می دونم. . .

فکر خوبیه . . . من هم خیلی تنهام . . .

یه روز دیگه بهم گفت: می خوام تا ابد باهات بمونم...

آخه می دونی ؟ من اینجا خیلی تنهام . . .

بهش لبخند زدم و گفتم : آره می دونم . . .

فکر خوبیه . . . من هم خیلی تنهام . . .

یه روز دیگه بهم گفت : می خوام برم یه جای دور? جایی که

هیچ مزاحمی نباشه. بعد که همه چیز روبه راه شد تو هم بیا.

آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام . . .

بهش لبخند زدم و گفتم : آره می دونم . . .

فکر خوبیه . . . من هم خیلی تنهام . . .

یه روز تو نامش نوشت : من اینجا یه دوست پیدا کردم . . .

آخه می دونی ؟ من اینجا خیلی تنهام . . .

براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم :

آره می دونم . . . فکر خوبیه . . . آخه من هم خیلی تنهام . . .

یه روز یه نامه دیگه واسم فرستاد که توش نوشته بود:

من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی کنم . . .

آخه می دونی ؟ من اینجا خیلی تنهام . . .

باز هم براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم :

آره می دونم . . . فکر خوبیه . . . آخه من هم . . . خیلی تنهام . . .

حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم . . .

و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که:

نمی دونه من هنوز هم خیلی تنهام . . . 


نوشته شده در یکشنبه 88/9/1ساعت 10:0 عصر توسط شیما نظرات ( ) |


Design By : Pichak