• وبلاگ : ☼♀هرچي عشقم بكشه♀☼
  • يادداشت : چند تا مطلب قشنگ براي زندگي زده شده ها
  • نظرات : 45 خصوصي ، 36 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    سعي کن تنها باشي: زيرا تنها بدنيا آمده اي و تنها از دنيا خواهي رفت. بگذار عظمت عشق را درک نکني: زيرا آنقدر عظيم است که تو را نابود خواهد کرد.
    (اگه مايل بودي بگو تبادل لينک کنيم)
    مطلب خيلي قشنگي بود مرسي


    سلام مطلب دزديتون قشنگ بود ببخشيد كه منم بي اجازه اونو از شما دزديدم منم حيفم اومد كه دوستام نخوننش

    موفق باشد اگه تونستي به منم يه سر بزن


    salam

    ye sari ham b ma bezan

    vebloget ghahsangeomidvaram k moafgah bashi

    سلام شيما جوون والا اومدم منم از شما تقليد كنم مطلبتونو تو وبم قرار بدم دلم نيومد و گفتم شمارو بلينكم اگه موافق تبادل لينك بودي بگو شمارو با چه اسمي بلينكم واگه دوست داشتي منو با نام وبلاگ سرگرمي تفريحي(ميترا جوون)بلينك

    ممنون و موفق باشي

    + يه دوست... 

    سلام شيما جون خيلي مطالبت عالي بود از اين به بعد بيشتر بهت سر مي زنم. من يه پشت غولي يا بهتر بگم يه پشت کنکوري ام که تا حالا مشکلي نداشتم تک دختر. ناز بخر. از همه طرف مورد توجه. آخرين فرزند... اما به خاطر اين کنکور لعنتي همه چيز فراموش شد و تمام مشکلات رو کردن به من روزي يه دست دعوا با بابايي که تا حالا نازک تر از گل بهم نمي گفت. روزي ده دست يا شايد بيشتر دعوا با مامان. ديگه احساس مي کنم که نمي تونم تو خونمون نفس بکشم احساس مي کنم شدم رنده اعصاب مامان وبابا... واسم دعا کنيد

    + سارا 
    مرسي
    سلام واقعا مطلبتون قشنگ بود موفق باشي .
    + محمد جوادسعيديان 
    سلام خيلي وبلاگ قشنگيه ادامش بدين 0

    سلام ممنون که گفتي بيام

    خيلي اروم شدم تاثير زيادي داشت

    بازم بيا

    يا علي

    سلام شيما جان

    وبلاگت خيلي قشنگ به منم سر بزن نظر يادت نره

    سلام،يعني چطوري؟
    يه سري به ما بزن البته مثل مال شما نيستا....شايد امروزفردا ببندمش....!
    + بهار 
    سلام به به تامي جون هم كه اومده فقط جاي ما خالي بود ها
    + تام 
    کاش مي دانستي
    بعد از ان دعوت زيبا به ملاقات خودت
    من چه حالي بودم
    خبر دعوت ديدار ،چو از راه رسيد
    پلک دل،باز پريد
    من سراسيمه،به دل بانگ زدم
    آفرين قلب صبور،زود برخيز عزيز
    جامه ي تنگ در آر
    و سرا پا به سپيدي تو درا
    و به چشمم گفتم :
    باورت ميشود اي چشم به ره مانده ي خيس
    که پس از اين همه مدت، ز تو دعوت شده است؟
    چشم خنديد و به اشک گفت برو
    بعد از اين دعوت زيبا به ملاقات نگاه
    با توام کاري نيست
    و به دستان رهايم گفتم
    کف بر هم بزنيد
    هر چه غم بود گذشت،ديگر انديشه لرزش به خودت راه مده
    وقت ان است که ان دست محبت
    ز تو يادي بکند
    خاطرم را گفتم: زودتر راه بيفت
    هر چه باشد، بلد راه تويي
    بغض در راه گلو گفت:مرحمت کم نشود افسوس من شتابان به سويت پرکشيدم اما تو تنها رفتي...
       1   2   3      >