☼♀هرچی عشقم بکشه♀☼
هنر و در واقع مهارتی است که کسب کردنی می باشد و با تمرین می توان آنرا تقویت کرد.
موقعیتی را در نظر بگیرید که به دلیل یک اشتباه که از جانب شما سر زده است،
دوستتان یا همسرتان ناراحت شده است. در این حالت چند انتخاب وجود دارد :
1 – ابتدا اینکه با خود بگویید “چرا غرورم را بشکنم و عذرخواهی کنم؟
انسان جایزالخطاست…، شده که شده…” و امثال این نوع جملات که در سر می پرورانیم
که کاملا غلط و مردود است و کاری دور از انسانیت است.
2 – انتخاب دوم شما این است که در همان لحظه عذرخواهی نمی کنید
این کار را به بعد و موقعیتی دیگر واگذار می کنید. مثلا با خود می گویید “تا شب از او عذرخواهی می کنم
” و یا اینکه “در میهمانی بعدی از دلش در خواهم آورد…” که راه درستی نیست.
3 – انتخاب سوم این است که تصمیم می گیرید که موضوع را با یک هدیه در اسرع وقت جبران کنید
که این موضوع شاید موکول به وقتی شود که دیگر کار از کار گذشته
و این هم تصمیم مناسبی نیست اما در نوع خود می تواند کارساز باشد.
4_ انتخاب آخر، همانی است که حدس زده اید: عذرخواهی در همان لحظه.
دقیقا چند ثانیه و یا حداکثر چند دقیقه پس از اینکه به اشتباه خود پی بردیم،
عذرخواهیم می کنیم و موضوع را تمام می کنیم. این روش بسیار کار ساز است.
چه مسائلی باعث می شود که عذرخواهی نکرده و یا با تامل عذرخواهی کنیم؟
بقیه اش اینجا
1 - درست نشستن؛
بررسی اخیر توسط دانشگاه ایالتی اوهایو نشان داده صاف نشستن
به طور چشم گیری بر اعتماد به نفس فرد تاثیر می گذارد.
2 - به نکات مثبت توجه کنید؛
رو به روی یک آینه قدی بایستید و به ویژگی های مثبتی که دوست دارید اشاره کنید.
ویژگی های جسمی ( چشم، لب، مو، پا، خنده و ... )
و شیوه پوشش (آرایش مو، لباس، طرز ایستادن و نشستن، آرایش، کفش و ... )
را در نظر بگیرید.
3 - عرق ریختن؛
به هنگام احساس ناراحتی به ورزش بپردازید.
یک ورزش ساده مانند پیاده روی دور ساختمان
(که مدت، شدت و زمان آن مهم نیست)
به طور لحظه ای باعث احساس اعتماد به نفس می شود.
4- به ظاهرتان برسید؛
متخصصان معتقدند، کوتاه کردن مو یا رسیدگی به ظاهر
به طور چشم گیری روی اعتماد به نفس فرد تاثیر می گذارد.
5- کمک کنید؛
اگر قصد تقویت اعتماد به نفس خود را دارید در سازمان و گروه کمکی
داوطلب شوید. آن احساس خشنودی که به دست خواهید آورد،
اعتماد به نفس شما را استحکام خواهد بخشید.
6- همیشه جنبه مثبت کار را در نظر بگیرید؛
چند تجربه تلخ و شیرینی که چند روز پیش تجربه کرده اید را به یاد بیاورید.
به عنوان مثال سوزاندن شیرینی هایی که با بچه ها تهیه کرده بودید
و فرصتی بود که زمانی را با هم بگذرانید.
7 - فهرستی تهیه کنید؛
پرهیز کردن از چیزهایی که باعث استرس،
افزایش اضطراب و از بین رفتن اعتماد به نفس می شود.
8 - هدف های کوچک تعیین کنید؛
یکی از راه های موثر ایجاد اعتماد به نفس تقسیم بندی اهداف بزرگ تر
به هدف های کوچک تر است. به عنوان مثال اگر قصد
کاهش وزن دارید، خوردن روزانه حداقل ? وعده سبزی را فراموش نکنید.
9 - موضوعات جدیدی را تجربه کنید؛
مواجه شدن با انجام کاری که از آن بیم دارید و یا سخت به نظر می آید،
احساس سلامت فرد را افزایش می دهد.
کارهایی از قبیل یادگیری زبان جدید، یادگیری گلآرایی و ...
|
|
|
وقتی یک نوزاد، سال های ابتدایی و شیرخوارگی را سپری می کند، وارد دورانی می شود که اصطلاحا به "دوران کودکی" معروف است. در دوران کودکی ذهن و حواس او شروع به شکل گرفتن می کند و نشانه هایی از تمایل و تلاش به آموختن در او نمایان می شود. از آن جا که کودک بیشترین زمان زندگی کودکانه و کوتاه خود را درکنار والدین گذرانده و نسبت به آن ها احساس اعتماد و آرامش می نماید، تمامی اعمال و رفتاری که از سوی والدین خود مشاهده و درک می کند به عنوان الگو و نماد مناسبی برای آموختن قرار می دهد و از آن ها در زمان لازم استفاده می کند.
در واقع به این علت که کودک پیش زمینه قبلی از شناخت مسایل مختلف ندارد، هرکاری که اطرافیان نزد او انجام دهند برایش زیبا و شگفت آور است و چون درک صحیحی از "درست" یا "اشتباه" بودن آن نکات ندارد نظرش جلب شده و سعی بر تکرار و تقلید آن ها می کند یا هر زمان که موقعیت مشابه پیش آید، آن رفتار را انجام می دهد. این عادت دائما در زندگی کودک تکرار می شود و تا سن نوجوانی و حتی بزرگسالی، هرکاری که از سوی اطرافیان انجام شود و هر هدفی که دنبال شود به عنوان دانسته ها و راه کارهایی برای انجام امور بر ذهن و افکار او تاثیر می گذارد.
آدم ها به طور ذاتی اطلاعات قبلی از هیچ کاری ندارند و این محیط اطراف و اطرافیان هستندکه محرکی می شوند تا متوجه مسایل و موضوعات یا رفتارهای مختلف شویم، آن ها را درک کنیم و در صورت تمایل، به کار ببندیم. پایه و اساس این حالت از دوران کودکی با تاثیرپذیری از رفتار و اعمال والدین شکل می گیرد و تدریجا وسعت یافته و تحت تاثیر محیط اطراف و اطرافیان در می آید.
مثلا کودکی که در خانواده ی آگاه، سالم و بافرهنگ رشد می کند، تحت تاثیر رفتارهای کنترل شده و به جای والدین و اطرافیان، رفتار و شخصیت مطلوبی خواهد داشت و اگر والدین شرایط محیط اطراف او را به گونه ای سالم و هدفمند تدارک ببینند، کودک به همان صورت آموزش می بیند و در آینده، دوستان، هم نشینان و همسرش را مطابق با همان آموزه ها گزینش می کند. . اما کودکی که در محیطی آلوده به فساد رشد می کند یا پدر و مادر او همیشه درحال جروبحث و مشاجره هستند و جلوی دید فرزندشان دست به کارهای ناشایست و کم ارزش می زنند، نمی تواند درک درستی از زندگی سالم داشته باشد و اغلب تن به ادامه راه والدین یا اطرافیان خود خواهد داد و با فرادی همنشین می شود که خانواده برای او معنی کرده اند.
تاثیر پذیری از محیط اطراف تنها در دوران کودکی اتفاق نمی افتد و همیشه و همه جا می تواند هر کسی در هر جایگاهی را مغلوب خود کند.
شاید یک موقعیت جدید ما را به هدف اولیه خود نزدیک کند اما احتمال دارد، انتخاب این مسیر، عوارض های جانبی متعددی در پی داشته باشد که مسیر زندگی ما را به طور کل تغییر دهد یا ما را دچار مشکلات عدیده ای نماید.
حتما داستان "برادران دورر" راشنیده اید! دو برادری که در یک خانواده فقیر 20 نفره زندگی می کردند و در همان وضعیت اسفناک آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از 18 فرزند) آرزو می کردند نقاش چیره دستی شوند، اما خیلی خوب می دانستند که پدرشان هرگز نمی تواند آن ها را برای ادامه تحصیل به نورنبرگ بفرستد.
بنابراین یک شب پس از مدتی بحث ، دو برادر تصمیم گرفتند قرعه بیاندازند و بازنده برای کار در معدن به جنوب برود و برادر دیگر را حمایت مالی کند تا در آکادمی به فراگیری هنر بپردازد، و پس از آن برادری که تحصیلش تمام شد، برادر دیگر را از طریق فروختن نقاشی هایش حمایت مالی کند تا او هم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهد.
آن ها در صبح روز یک شنبه در یک کلیسا قرعه انداختند. آلبرشت دورر برنده شد و به نورنبرگ رفت و آلبرت به معدن های خطرناک جنوب رفت و برای 4 سال شبانه روز کار کرد تا برادرش را که در آکادمی تحصیل می کرد حمایت کند. آلبرشت جزء بهترین هنرجویان بود و نقاشی های او حتی از اکثر استادانش بهتر بود. در زمان فارغ التحصیلی او درآمد زیادی از نقاشی های حرفه ای خودش به دست آورده بود.
وقتی هنرمند جوان به دهکده اش برگشت، به برادرش گفت: " برادر بزرگوارم حالا نوبت توست، تو دیگر می توانی به نورنبرگ بروی و آرزویت را تحقق بخشی و من هم از تو حمایت خواهم کرد."
اشک از چشمان آلبرت سرازیر شد. سرش را پایین انداخت و در حالی که اشک هایش را پاک می کرد گفت: "من نمی توانم به نورنبرگ بروم، دیگر خیلی دیر شده، ببین چهار سال کار در معدن چه بر سر دستانم آورده، استخوان انگشتانم چندین بار شکسته و در دست راستم درد شدیدی را حس می کنم، به طوری که حتی نمی توانم یک لیوان را با دستانم نگه دارم. من دیگر نمی توانم با مداد یا قلم مو کار کنم، محیط معدن حال و روز من را تغییر داده و من را به یک کارگر تبدیل کرده است.
این داستان غم انگیز است اما واقعی! تاثیری که شرایط محیط اطراف بر زندگی ما می گذارد موضوع کاملا مهم و پراهمیتی است که متاسفانه هنگام تصمیم گیری و انتخاب مسیر، توجه زیادی به آن نمی شود.
شرایط محیط بسته به نوع انتخابی که می کنیم متفاوت است اما در هر حال بسیار تاثیر گذار، هنگامی که یک فرد تصمیم می گیرد و راهی را انتخاب می کند از آن زمان به بعد در مسیر آن راه قرار می گیرد و خودبه خود شرایط و قوانین آن مسیر بر زندگی او تاثیر می گذارد و بعد از مدتی زندگی اش را دگرگون می کند.
شرایط محیط از هر نظر تاثیرگذار است، از نظر جسمی، روحی، رفتاری، عقیدتی، اجتماعی، زیبایی، نوع تفکر و هر موضوع دیگری که در زندگی انسان قابلیت تغییر داشته باشد.
شرایط محیط هم می تواند تاثیر مثبت داشته باشد، هم منفی! به عبارتی دیگر وقتی موقعیت جدیدی را انتخاب می کنیم، محیط آن، یا رفتار و شخصیت اجتماعی ما را رشد می دهد و بر سطح توانایی و آگاهی مان می افزاید و موجب موفقیت دور از انتظار ما می شود، یا این که باعث می شود روز به روز پسرفت کنیم و هر آن چه قبلا توان انجامش را داشتیم از یاد ببریم و اتفاقات ناگواری را در آن مسیر تجربه کنیم.
![PersFun Groups >> www.PersFun.com](http://www.pic-ir.com/Img/images/5b77yox94wthhmc59ruh.jpg)
مورد بی احترامی و بی اعتنایی قرار گرفتن یکی از مسائلی است
که معمولاً موجب ناراحت و عصبانی شدن افراد می شود.
چه کسی تحمل بی حرمتی را دارد؟ مطمئناً هیچ کس.
برخورد مشکلات زیادی به همراه می آورد مثل پایین آوردن اعتماد به نفس و عصبانی کردنتان.
اما زود قضاوت کردن درمورد چنین رفتارهایی مشکلات بیشتری برایتان خواهد داشت.
سوال من این است: مورد بی احترامی قرار گرفتن یعنی چه؟
افراد مختلف پاسخ های متفاوتی برای این سوال دارند.
این حسی کاملاً شخصی است و با جرات می توانم بگویم که
این فکر خود افراد است که باعث می شود فکر کنند مورد بی احترامی قرار گرفته اند.
خیلی وقت ها طرف مقابل اصلاً قصد بی حرمتی نداشته است.
به همین خاطر پیشنهاد می کنیم که قبل از نتیجه گیری درمورد رفتار دیگران،
یک قدم عقب بردارید و با خودتان فکر کنید چرا چنین حسی دارید.
بقیه اش اینجا Design By : Pichak |